کتاب زلیخا چشمهایش را باز میکند رمانی در ژانر تاریخی به قلم گوزل یاخینا است. این اثر با ترجمهی زینب یونسی به چاپ رسیده است. در سال 2015 این کتاب موفق به دریافت جایزهی کتاب بزرگ روسیه و جایزهی ادبی یاستیا پولیانا شد.
گوزل یاخینا نویسنده و فیلمنامهنویس روسی است. او در ایالت تاتار شوروی سابق متولد شد و در کودکی تنها به زبان تاتاری سخن میگفت. به مرور زبان روسی آموخت و آثارش را به روسی نوشت. رمان زلیخا چشمهایش را باز میکند اولین رمان اوست که در سال 2015 منتشر شد و توجهات زیادی را به سمت او جلب کرد. یاخینا برای نوشتن این رمان از تجربیات و خاطرات مادربزرگش که اهل تاتار بود استفاده کرد. مادربزرگ او در دوران پاکسازی بزرگ زندگی میکرد. پاکسازی بزرگ برنامهی پنجسالهی استالین برای کنترل تمام شوروی بود. در این دوران هزاران روس بازداشت، تبعید یا کشته و اعدام شدند. مادربزرگ یاخینا سیزده سال به سیبری تبعید شد و خاطراتی که او از این دوران برای نوهاش تعریف کرد، جرقهی نوشتن این رمان را زد.
داستان این رمان در 1930 شروع میشود. شخصیت اصلی رمان زلیخاست که در ابتدای رمان سیساله است. او از پانزدهسالگی ازدواج کرده است و در یکی از روستاهای تاتارستان با شوهر و مادرشوهرش زندگی میکند. زلیخا زندگی سختی دارد و حسش نسبت به مادرشوهرش ترکیبی از نفرت و وحشت است. با رسیدن دوران پاکسازی بزرگ زندگی زلیخا تغییر میکند. شوهرش کشته شده و خودش به اردوگاهی در منطقهی سیبری منتقل میشود. ادامهی داستان روایتی عاشقانه از زنی اسیر است.
گوزل یاخینا نویسنده و فیلمنامهنویس روسی است. او در ایالت تاتار شوروی سابق متولد شد و در کودکی تنها به زبان تاتاری سخن میگفت. به مرور زبان روسی آموخت و آثارش را به روسی نوشت. رمان زلیخا چشمهایش را باز میکند اولین رمان اوست که در سال 2015 منتشر شد و توجهات زیادی را به سمت او جلب کرد. یاخینا برای نوشتن این رمان از تجربیات و خاطرات مادربزرگش که اهل تاتار بود استفاده کرد. مادربزرگ او در دوران پاکسازی بزرگ زندگی میکرد. پاکسازی بزرگ برنامهی پنجسالهی استالین برای کنترل تمام شوروی بود. در این دوران هزاران روس بازداشت، تبعید یا کشته و اعدام شدند. مادربزرگ یاخینا سیزده سال به سیبری تبعید شد و خاطراتی که او از این دوران برای نوهاش تعریف کرد، جرقهی نوشتن این رمان را زد.
داستان این رمان در 1930 شروع میشود. شخصیت اصلی رمان زلیخاست که در ابتدای رمان سیساله است. او از پانزدهسالگی ازدواج کرده است و در یکی از روستاهای تاتارستان با شوهر و مادرشوهرش زندگی میکند. زلیخا زندگی سختی دارد و حسش نسبت به مادرشوهرش ترکیبی از نفرت و وحشت است. با رسیدن دوران پاکسازی بزرگ زندگی زلیخا تغییر میکند. شوهرش کشته شده و خودش به اردوگاهی در منطقهی سیبری منتقل میشود. ادامهی داستان روایتی عاشقانه از زنی اسیر است.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.