زن همسایه

رمان «زن همسایه» نوشته‌ی شاری لاپنا، داستانی نفس‌گیر و پرتعلیق است که خواننده را در شبکه‌ای از فریب و رازهای ناگفته گرفتار می‌کند. آن و مارکو کونتی، زوجی که به‌ظاهر زندگی کاملی دارند—خانه‌ای زیبا، رابطه‌ای عاشقانه و کودکی دوست‌داشتنی به نام کورا—در شبی که مهمان خانه‌ی همسایه‌اند، با فاجعه‌ای هولناک روبه‌رو می‌شوند. جنایتی رخ می‌دهد و انگشت اتهام به‌سرعت به سوی آن‌ها نشانه می‌رود. کارآگاه راسباک، که مسئول پرونده است، حس می‌کند این زوج چیزی را از او پنهان کرده‌اند. در این میان، آن و مارکو به‌تدریج درمی‌یابند که هر یک از دیگری رازهایی عمیق و ناگفته در دل دارد. این رمان، با روایتی پرشتاب و پر از پیچش‌های غیرمنتظره، داستانی از دروغ، بی‌وفایی و حقیقت‌های پنهان را به تصویر می‌کشد که تا صفحه‌ی آخر خواننده را در انتظار نگه می‌دارد.

«در سکوت شب، خانه‌ی همسایه انگار رازی را در خود خفه می‌کرد، رازی که با هر تپش قلب، سنگین‌تر می‌شد.»