کتاب سلام بر ابراهیم (۲) نوشتهٔ گروه فرهنگی شهيد ابراهيم هادی است. انتشارات شهید ابراهیم هادی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، ادامهٔ زندگینامهٔ شهید «ابراهیم هادی» از جلد نخست است. کتاب، افزون بر زندگینامهای مختصر، خاطراتی از دوستان و اعضای خانوادهٔ این انسان مفقودالاثر نیز دارد. این نوشتار، حاصل بیش از ۵۰ مصاحبه با خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی نگارنده را در گردآوری این مجموعه یاری رساندند.
کتاب سلام بر ابراهیم (۲)، دربارهٔ یکی از افراد مفقودالاثر در جنگ میان ایران و عراق است.
شهید ابراهیم هادی در اردیبهشت سال ۱۳۳۶ به دنیا آمد. او در ۲۵ سالگی در عملیات والفجر مقدماتی، در منطقه فکه، در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ به شهادت رسید و پیکرش در فکه گمنام ماند.
در حکایتهای نقل شده از این شخصیت، درسهای عمیق تربیتی نهفته است.
کتاب حاضر، تا سال ۱۳۹۵ به چاپ ۱۰۰ رسید؛ در مجموع بیش از ۵۰۰ هزار نسخه از آن منتشر شده است. ویژگیهای خاص ابراهیم هادی و خاطرات وی، گاه خواننده را به حیرت میاندازد.
این کتاب برای مطالعهٔ راحتتر به چندین بخش تقسیم شده است؛ «امریه»، «ابراهیم هدایتگر» و «چلوکباب» نام بعضی از بخشهای کتاب سلام بر ابراهیم (۲) هستند.
هر یک از این بخشها، راوی ویژهٔ خود را دارند.
گزیده ای از کتاب:
«بیش از پنجاه سال است که در جنوب تهران و محلهٔ شهید آیتالله سعیدی باشگاه دارم. از زمانی که در کل تهران هفت یا هشت باشگاه بود و بیشتر قهرمانان ما در همین چند باشگاه و با امکانات کم تربیت میشدند.
ما آن زمان در این باشگاه، هم گود زورخانه داشتیم و هم تشک کشتی. باسختی و با عشق و علاقه کار میکردیم. خدا تمام گذشتگان را بیامرزد. مربیان آن زمان را هم خوب به یاد دارم. مرحوم آقای گودرزی و محمدی خیلی برای بچههای ما زحمت کشیدند. ما حتی در مقطعی در کنار گود، نمازجماعت هم داشتیم.
من در این پنجاه سال همه گونه آدمی را در این محیط دیدم. در همین باشگاه، قهرمان جهان هم تربیت شد. از محمد بنا گرفته تا... اما آنچه برای من مهم بوده و هست، بحث اخلاق و منش پهلوانی است.
برای تمام کشتیگیران که دورههای مقدماتی را پشت سر میگذاشتند، برنامهریزی میکردم و تمرینات مشخص مینوشتم.
با اینکه خیلی سال از آن زمان گذشته، اما ابراهیم هادی را خوب به یاد دارم. از زورخانه به اینجا آمد. نه اینکه شهید شده بخواهم از او تعریف کنم. دوستان، من را میشناسند، اهل این حرفها نیستم.
من ورزشکار داشتم که شهید شد اما تا زمانی که پیش من بود هیچ تعریفی نداشت، یکباره تغییر کرد و رفت...
اما ابراهیم ویژگیهایی داشت که او را شاخص کرد. بعد از این همه سال، این نکات را خوب به یاد دارم.
بسیار کم حرف بود. برخلاف بسیاری از جوانان آن زمان، عفت کلام داشت. کشتی برایش هدف نبود. آمده بود تا بدنی قوی داشته باشد. با تمام ورزشکاران برخورد خوبی داشت. سعی میکرد در آنها تأثیرگذار باشد.
در همان سالهای اول ورود به کشتی، یکی از کشتیگیران ما را جذب خودش کرد.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.