هاروکی موراکامی داستان «سوکورو تازاکی بی رنگ و سالهای زیارتش» را دربارهٔ مرگ و تنهایی در عصر مدرن نوشته است. سوکورو دوستانی داشته که ۱۶ سال پیش او را بدون دلیل رها کرده و رفتهاند و حالا او بهدنبال تکتک آنها میگردد تا دلیل کارشان را بپرسد.
نام فامیل شخصیتهای اصلی رمان (دوستهای سوکورو) تصادفاً نام رنگها است، آبی و قرمز و … و موراکامی با قراردادن شخصیتش در موقعیتی که تکتک دوستانش را از دست داده و به یاد مرگ افتاده، در جستوجوی راهی است که آدمی بار دیگر بتواند از آن به رنگهای زندگی بازگردد.
این داستان ساختاری ساده و روان دارد و درواقع داستان سوکورو داستان زندگی امروزی انسان قرن ۲۱ است. انسانی که همهچیز دارد ولی باز هم احساس کمبود میکند. رنگهای زندگیاش شاد نیستند و بیرنگاند. احساس پوچی میکند، شبیه ظرفی خالی. ازخود ناامید میشود و دلیل هر اتفاقی را در درون خود میبیند، درصورتیکه هر اتفاق میتواند دهها دلیل خارجی دیگر داشته باشد و این ناتوانی او نیست.
هاروکی موراکامی که تأثیر نویسندگان غیر ژاپنی، کاملاً در آثارش مشهود است، معمولاً به غربزدگی و ژاپنینبودن متهم میشود. اما نثر او و داستانهای سورئالش، چیزی است که بیش از هر ویژگی دیگری، او را منحصربهفرد و پرطرفدار کرده است. موراکامی در این اثر هم مانند تمام کارهایش، مثل یک بندباز ماهر، توازنی عجیب برقرار کرده است. توزان بین سادگی و شگفتی، یأس و امید و حزن و طنز.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.