بلندیهای بادگیر اولین و تنها رمان امیلی برونته است. ویژگی متمایزکننده این رمان در زمان انتشارش لحن شاعرانه و دراماتیک بیان آن، عدم توضیح از نویسنده و ساختار غیرمعمولش بود . این رمان داستان عشق آتشین ولی مشکلدار میان هیث کلیف و کترین ارنشاو است و اینکه این عشق نافرجام چگونه سرانجام این دو عاشق و بسیاری از اطرافیانشان را به نابودی میکشاند. داستان رمان برای مسافری تعریف شدهاست و او آن را به اول شخص روایت میکند.
«عشق هرگز نمیمیرد» عنوان دیگری برای کتاب «بلندیهای بادگیر» است. این رمان ماجرای عشق نافرجام هیتکلیف و کاترین است. ماجرا از گذشتههای خیلی دور، یعنی زمان کودکی هتکلیف و کاترین آغاز میشود. آقای ارنشاو، پدر کاترین، بچه رها شدهای به نام هیتکلیف را پیدا میکند و تصمیم میگیرد سرپرستی او را به قبول کند. اما پسر ارشد خانواده، هیندلی از همان بدو ورودِ هیتکلیف با او دشمنی میکند. رفتار هیندلی پس از گذشت سالها نیز هیچ تغییری نمیکند و او بعد از مرگ پدر باز هم با حقارت با او رفتار میکند. در حالیکه کاترین دختر خانواده از همان کودکی با هیتکلیف رابطهای صمیمانه و عاطفی برقرار کرده و رشتهای از محبت و عشق بین این دو نفر شکل گرفته است. اما هیندلی که از هیتکلیف متنفر است و رفتار پرخاشگرانهای با او دارد سدی در مسیر عشق خواهر خود و هیتکلیف میشود و ملاقات بین آنها را ممنوع میکند. اوضاع زمانی وخیم میشود که کاترین با مرد ثروتمندی به نام ادگار ازدواج میکند. هیتکلیف حالا کمر به انتقام بسته و بعد از سه سال به دهکده بازمیگردد تا انتقام خود را از همه بگیرد. بازگشتی که سرنوشت دو خانواده را برای همیشه تغییر میدهد.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.