هنگامی که ماکسیم گورکی از اردوگاههای سیبری بازدید کرد، همه چیز تا آخرین لحظات، آنگونه پیش رفت که قدرت حاکم میخواست. تنها در دقایق پایانی بود که یک زندانی، حقیقت را پیش روی این نویسنده بزرگ روسی نهاد؛ و به روایت الکساندر سولژنیتسین، درست در لحظهای که گورکی سوار بر قایق، آن مکان را ترک میکرد، آن زندانی تیرباران شد. این رویداد، نمادی از فروپاشی آرمانهای انسانی در ذهن این شبهپیامبر شوروی بود، هرچند او نمیدانست که این آگاهی، به قیمت جان آن زندانی تمام شده است. گورکی، سالخوردهتر از آن بود که بتواند آنچه را دریافته بود، روایت کند؛ از این رو، ظهور سولژنیتسین و روایتهایش از گولاگ، ضروری شد و به یکی از هولناکترین توصیفهای تاریخی از مرزهای رنج زیر سلطه استبداد تبدیل گردید. با وجود آنکه در سالهای اولیه پس از استالین، نیکیتا خروشچف – سومین رهبر اتحاد جماهیر شوروی – با سولژنیتسین دوستی نشان داد و اجازه انتشار کتاب «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» را صادر کرد، اما کسی تصور نمیکرد که داستان گولاگ و ساکنانش، فراتر از تجربیات ایوان دنیسویچ باشد. شوک بزرگ، دوازده سال پس از انتشار آن کتاب رخ داد: نسخههای زیرزمینی و بدون سانسور «مجمعالجزایر گولاگ»، حاصل ده سال تحقیق و بررسی الکساندر سولژنیتسین درباره اردوگاههای کار اجباری شوروی و گفتگو با بازماندگان، در زمستان 1973 میان مردم دست به دست گشت. در حالی که جاسوسان کا.گ.ب در تعقیب خوانندگان سولژنیتسین بودند، این وقایعنگاری هولناک و هوشربا از برنده نوبل ادبیات 1970، دیدگاه مردم شوروی و جهان را نسبت به عمق وحشت زندگی در عصر استالینی، برای همیشه دگرگون کرد. «مجمعالجزایر گولاگ» به عنوان تجربهای در کاوش ادبی، تنها از عهده نویسندهای متعهد و پایبند به آرمانهای والای اخلاقی و انسانی همچون سولژنیتسین برمیآمد؛ کسی که وجدان بیدارش، سکوت در برابر رنج هموطنانش را برنمیتابید. خواندن این کتاب بزرگ در روزگار کنونی، باید با یادآوری کلمات خود او در پیام دریافت نوبل همراه باشد، تا گولاگهای دور و نزدیک خودمان را در این هزاره سوم فراموش نکنیم: «بیایید هیچیک از مدعوین این خوان ضیافت از خاطر نبرند که همین الساعه زندانیهای سیاسی در دفاع از حقوقی که محدود و پایمال شدهاند، در اعتصاب غذا به سر میبرند.»
«ایدئولوژی! این چیزی است که به پلیدی، توجیهی دیررس میبخشد و به پلیدکار، جرأت و پایداری لازم را. این نظریهٔ اجتماعی است که به پلیدکار کمک میکند تا اعمال خود را در چشم خود و دیگران تبرئه کند و به جای دشنام و نفرین، تحسین و احترام بشنود.»
نویسنده | الکساندر سولژنیتسین |
---|---|
مترجم | احسان سنایی اردکانی |
ناشر | مرکز |
سال چاپ | 1973 |
تعداد صفحه | 2024 |
تعداد جلد | 3 |
شابک | 9789642135721 |
قطع | وزیری |
نوع جلد | سخت |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.