سلین نخستین رمان خود، سفر به انتهای شب را در ۳۸سالگی نوشت و جامعهٔ ادبی فرانسه را شگفتزده کرد. مرگ قسطی دومین رمان اوست.
مرگ قسطی با این جملات آغاز میشود: «دوباره تنها شدیم. چقدر همه چیز کند و سنگین و غمناک است... بزودی پیر میشوم. بالاخره تمام میشود. خیلیها آمدند اتاقم. خیلی چیزها گفتند. چیز به دردبخوری نگفتند. رفتند. دیگر پیر شدهند. مفلوک و دست وپاچلفتی هر کدام یک گوشه دنیا.
دیروز ساعت هشت خانم برانژ سرایدار مرد. شب توفان بزرگی میشود. این بالای بالا که ما هستیم همه خانه تکان میخورد. دوست خوب مهربان وفاداری بود. فردا قبرستان خیابان «سول» خاکش میکنند. واقعاً دیگر پیر بود، ته تهِ خط پیری. از همان اولین روزی که سرفه کرد بهاش گفتم: «مبادا دراز بکشید!... توی رختخوابتان بنشینید!» دلم درست نبود. که بعد اینطوری شد... که کاریش هم نمیشود کرد.
همیشه کارم این کار گهِ طبابت نبوده. نامه مینویسم و خبر مرگ خانم برانژ را به همه کسانی که میشناسندم، به همه کسانی که میشناختندش میدهم.»
همانگونه که مشخص است، داستان مرگ قسطی دربارهٔ پزشکی تنها و خسته و آشفته به نام فردینان است. درست مانند خود سلین که پزشکی دردکشیده بود. فردینان از بیمارانش خسته و کلافه شده است و میخواهد به همه فحش دهد. وقتی فردینان، حسابی دربارهٔ منشی پیرش، مادرش، بیمارانش و پسرخالهٔ همکارش حرف میزند تازه به قسمت اصلی داستان میرسیم: شرح کودکی فردینان. کتاب مرگ قسطی روایت کودکی فردینان تا زمانی است که او آماده میشود به سربازی برود. اتفاقات کتاب بیشباهت به زندگی خود سلین نیست و چهبسا زندگینامهٔ خود اوست. اگر بعد از این کتاب، رمان سفر به انتهای شب را بخوانید که شخصیت اصلی آن فردینان است، دلیل رفتارهای او را بسیار بهتر درک خواهید کرد و دوچندان از آن لذت میبرید.
فردینان کودکی بسیار سختی را از سر گذرانده است؛ زندگیِ بهتمامی در فقر و مشقت و بدبختی. اعضای این خانواده هرچه بیشتر تلاش میکنند، گویی بیشتر بدبخت میشوند. مادر زحمتکش فردینان اما هیچگاه تسلیم نمیشود؛ ولی فردینان از همان کودکی ناامید و دلخسته است. میگوید کاش هیچگاه به دنیا نیامده بود. پدر فردینان هم سختکوش و خوشقلب است اما کمکم با پسرش دچار مشکل میشود که بین پدر و پسری چون این دو، اجتنابناپذیر است.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.