گاهی بچهها خواستههایی به دارند که نمیشود بهراحتی از کنارآنها گذشت اما درعینحال برآورده کردنشان هم ساده نیست. اگر این خواستهها برآورده نشوند ممکن است آنها را دچار سرخوردگی و گوشهگیری کند. در این مواقع، نیاز است به آنها یاد دهیم خواستههایشان را با چهکسی و چگونه مطرح کنند.
درست مثل خارپشت این قصه. الویس یکطرف بدنش به زبری فرچه بود و طرف دیگرش مثل کاکتوس تیغ تیغی . تنها آرزویش هم این بود که یک نفر بغلش کند. ولی هر چی از دیگران خواهش میکرد فایدهای نداشت. همه یک جواب داشتند؛
-وای نه تو خیلی تیغ تیغی هستی.
او خیلی ناراحت و غمگین شد وقتی میدید که چگونه دیگران همدیگر را بغل میکنند. آنوقت از آنها خواهش میکرد که او را هم بغل کنند
آنها هم یک جواب داشتند
-برو کنار تو خیلی تیغ تیغی هستی
این وضعیت شاید برای بسیاری از بچهها پیش آمده باشد؛ خواستهای دارند و دیگران هم برای برآورده نکردن آن دلایل منطقی.
نویسنده با زبان کودک به او میگوید از خواستهات دست نکش و به ما میگوید روش درست درخواست را نشان بچهها دهیم.
پشت جلد
اِلویس کوچولو تنها یک آرزو دارد؛ اینکه کسی او را بغل کند.
اما آنقدر تیغتیغی است که هیچکس دلش نمیخواهد بغلش کند.
به نظرت الویس، با این همه تیغ، میتواند دوستی پیدا کند؟
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.