مگره و دیوار سنگی

«مگره و دیوار سنگی» رمانی جنایی نوشته ژرژ سیمنون، نویسنده بلژیکی است که به زبان فرانسوی خلق شده. این اثر، سومین داستان از مجموعه پرآوازه کارآگاه مگره به شمار می‌رود و با محوریت پرونده‌ای پیچیده و مرموز، خواننده را به دل معمای مرگ آقای امیل گاله می‌برد. داستان در گرمای تابستان 1930 میلادی رخ می‌دهد، زمانی که اداره پلیس پاریس درگیر رویدادی سیاسی است و همکاران مگره مشغول آمادگی برای آن هستند. مگره، پس از آگاهی از قتل گاله در هتل محل اقامتش در شهر سنسر، راهی سن فارگو می‌شود تا با همسر مقتول دیدار کند. پیش از مرگ، گاله کارت پستالی برای همسرش فرستاده که شب قتل به دست او رسیده، اما نکته‌ای اسرارآمیز در آن نهفته: مهر پستی از شهر روآن است، در حالی که قتل در سنسر رخ داده. همسر گاله برای شناسایی جسد، همراه مگره به سنسر می‌رود. مگره در جریان تحقیقات، به کاوش در زندگی خصوصی مقتول و همسرش می‌پردازد و با نگاهی روانشناختی به شخصیت‌ها، به رازهایی پنهان پی می‌برد. او درمی‌یابد که گاله زندگی دوگانه‌ای داشته و نام، شغل و خانواده‌اش با یکدیگر همخوانی ندارند، که این امر قتل را از یک جنایت ساده به معمایی درهم‌تنیده تبدیل می‌کند.

«به جای اینکه جزئیات بیشتر روشن شوند و تصویر واضح‌تری بسازند، انگار از دستش می‌گریختند. چهره مرد با کت نامتناسب فقط مه‌آلود می‌شد، به حدی که دیگر انسانی به نظر نمی‌رسید. در تئوری، این پرتره ذهنی کافی بود، اما حالا با تصاویر گذرایی جایگزین شده بود که باید به یک مرد واحد می‌رسیدند، ولی از همخوانی سر باز می‌زدند.»