نان و شراب که برگرفته از ماجراهای دوران زندگی خود اینیاتسیو سیلونه است، از زندگی دهقانان فقیر ایتالیا میگوید.
او با زبان شیرین و با کمک طنزهایی لطیف از عادتها، رسوم و عقاید خرافی آنان صحبت میکند. آنان زندگی سختی را از سر میگذرانند. ضعفشان حتی به آنها اجاره نمیدهد که درباره حمله یا قیام علیه دولت فکر کنند و در این هنگام که کلیسا نیز، به طور رسمی حمایت خودش را از دولت علنی کرده است.
قهرمان داستان میفهمد که کاری سخت در پیش دارد و سخت تلاش میکند تا اوضاع را تغییر دهد. دیدار او و یکی از دوستانش، از یکی از استادان قدیمی، و ماجراهایی که بعد از آن رخ میدهد، ماجراهای کتاب را رقم میزند. آنان به دیدار دن بنهدتو کشیش برجستهای رفتهاند که چون از دولت طرفداری نکرده است، او را از کار بیکار کردند و خانهنشین شده است.
گزیده ای از کتاب :
دن پیچیریلی نسبتاً فربه است و پیداست که خوشخوراک و پرخور است و قیافهای گشاده و بشاش دارد. در توجیه تأخیر خود میگوید که مجبور بوده است نوشتن مقالهای را برای روزنامه اسقفنشین به اتمام برساند، و سپس به گفته میافزاید: عنوان مقاله بلای عصر ما است.
دن بنهدتو از او میپرسد: لابد مقالهای راجع به جنگ و راجع به بیکاری نوشتهای؟
دن پیچیریلی به سردی جواب میدهد: اینها مسائل سیاسی است. روزنامه اسقفنشین منحصراً درباره مسائل روحانی بحث میکند. بههرحال از جنبه روحانیت محض، بلای عصر ما به عقیده من بیعصمتی در طرز لباس پوشیدن است. مگر عقیده شما همین نیست؟
دن بنهدتو همچنان که در چشمان او خیره میشود به آرامی جواب میدهد: بلای عصر ما فقدان صفا و صمیمیت بین انسانها است، نبودن اعتماد بین آدمهاست، روح خبیث یهودا اصکریتی است که سلطه او زندگی اجتماعی و انفرادی را مسموم ساخته است.
دن پیچیریلی گریز میزند و میگوید: در قلمرو کشیشی من در طی سنوات اخیر به لطف و عنایت خداوند ترقیات معنوی عظیمی تحقق یافته بدین معنی که بر تعداد اعترافات چهل درصد و به رقم اجرای مراسم عشای ربانی سی درصد افزوده شده است.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.