«هاپو و مادربزرگش» نوشته و تصویرگری اریک هیل با ترجمهٔ مژگان شیخی از نشر افق، یکی از گرمترین و دلنشینترین کتابهای مجموعهٔ «هاپو و دوستانش» است که پر از محبت بیننسلی است.
مامان و بابا میخواهند بیرون بروند و هاپو را تنها نمیگذارند؛ مادربزرگ عزیز میآید تا کنارش بماند. آنها با هم پازل میچینند (مادربزرگ با حوصله همهجا را میگردد تا جعبهٔ پازل را پیدا کند)، بعد قایمموشک بازی میکنند و هاپو آنقدر خوب قایم میشود که مادربزرگ با خنده میگوید «دیگه تسلیم شدم!» تا اینکه بالاخره با یک بغل بزرگ پیدایش میکند.
این داستان کوچک و فلپدار، با سادگی همیشگی اریک هیل، نشان میدهد که وقت گذراندن با مادربزرگ و پدربزرگ چقدر شیرین و امن است؛ پر از بازی، خنده و حس «تو برای من مهمی». کتابی که هم بچهها عاشقش میشوند و پدربزرگمادربزرگها با خواندنش چشمهایشان برق میزند.
«مامان و بابا رفتن بیرون... مادربزرگ جون اومد! بیا پازل بچینیم... حالا قایمموشک! من قایم میشم... یک... دو... بیست! مادربزرگ منو پیدا کرد و محکم بغلم کرد... وُف وُف! بهترین شب دنیاست!»
| نویسنده | اریک هیل |
|---|---|
| مترجم | مژگان شیخی |
| ناشر | افق |
| سال انتشار | 1401 |
| تعداد صفحه | 12 |
| قطع | خشتی |
| شابک | 9789643695217 |
| نوع جلد | شومیز |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.