همیشه کنارت هستم (شمیز،رقعی،مون)

5 / 0 0 نظر
  • کد محصول:
    124807
  • دسته بندی: جوان و بزرگسال
  • برند:
  • ویژگی‌ها:
    • نویسنده: کریستین هانا
    • مترجم: مهناز ولی
    • ناشر: نشر مون
    • سال چاپ: 1400
    • تعداد صفحه: 600
    • شابک: 9786227585605
اشتراک گذاری
این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!
کپی کردن لینک
  • کریستین هانا (Kristin Hannah) داستان این کتاب را در طول سه دهه پیش می‌برد. همه‌چیز از دهه‌ی هفتاد شروع می‌شود، زمانی که کیت، که دختری تنها و سرخورده است، با تالی، باحال‌ترین دختر جهان، آشنا می‌شود، و در کمال شگفتی، تالی می‌خواهد با او دوست شود. از نظر کیت، تالی همه‌چیزتمام است؛ زیبا، باهوش و بسیار جاه‌طلب. آن دو ظاهراً کاملاً متضاد یکدیگرند، اما با هم پیمان می‌بندند که تا ابد بهترین دوستان هم باشند. در طول دهه‌ی هشتاد، این دو دوست بزرگ می‌شوند و انتخاب‌های متفاوتی می‌کنند. در دهه‌ی نود، هر یک در مسیر خود پیش می‌روند؛ تالی به‌دنبال اخبار تلویزیون می‌رود و راهش به نیویورک و سراسر جهان باز می‌شود. کیت همسر و مادر می‌شود و یک زندگی معمولی را اداره می‌کند. اما آیا این مسیرهای متفاوت دوستی آن‌ها را خدشه‌دار خواهد کرد؟ آیا این دوستی پرفرازونشیب از گرداب حوادث جان سالم به در خواهد برد؟

    کتاب همیشه کنارت هستم داستانی است در ستایش دوستی دو زن که در طول سال‌ها رابطه‌شان را با وجود تمام غم‌ها و شادی‌ها و خشم‌ها و حسادت‌ها حفظ کرده‌اند، و اکنون در انتظار آزمون نهایی برای سنجش ارزش دوستی‌شان هستند.

    گزیده ای از کتاب :

    تالی سراغ عروسک ترولش، که موهای زردرنگی داشت، رفت؛ آهنگ خیال‌باف را زمزمه کرد و آن را با عروسک کلَمیتی کیدل رقصاند. اواسط آهنگ بود که صدای در شنیده شد.

    شنیدن این صدا آن‌قدر غیرمنتظره بود که تالی بازی را رها و سرش را بلند کرد. به‌غیر از یکشنبه‌ها که سروکله‌ی آقا و خانم بیتل پیدا می‌شد تا آن‌ها را به‌کلیسا ببرند، هیچ‌کس به دیدنشان نمی‌آمد.

    مادربزرگ سوزن‌دوزی‌اش را در کیسه‌پلاستیکی صورتی کنار صندلی گذاشت، بلند شد و آرام‌آرام و لخ‌لخ‌کنان از اتاق بیرون رفت. این‌جور راه رفتن در چند سال اخیر برای مادربزرگ عادی شده بود. در را که باز کرد، پس از سکوتی طولانی، گفت: «ای وای.»

    صدای مادربزرگ عجیب بود. تالی دزدکی نگاهی انداخت و زنی بلندقامت با موهای آشفته‌ی بلند و لبخند به لب دید که روی پاهایش بند نبود. یکی از زیباترین زنانی که تالی به عمرش دیده بود: پوستی سفید چون شیر، بینی باریک و سربالا، گونه‌های برجسته که بالای چانه‌ی ظریفش جا خوش کرده بودند و چشمان قهوه‌ای شفاف که آرام بازوبسته می‌شدند.

  • کتاب
    نویسندهکریستین هانا
    مترجممهناز ولی
    ناشرنشر مون
    سال چاپ1400
    تعداد صفحه600
    شابک9786227585605
  • هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.