کتاب پدر سرگی نوشته لئو تولستوی با ترجمه سروش حبیبی منتشر شده است. این اثر داستان کوتاهی از این نویسنده مشهور روسیه است. تولستوی را پیامبر نویسندگان روس میدانند زیرا با سبک نگارشش تاثیر بسیاری بر دیگران گذاشت.
این کتاب دربارهی زندگی پر فراز و نشیب شاهزادهای به نام استپان کاساتسکی است. او دلباختهی دختری است و در آستانهی ازدواج با او قرار دارد اما زندگی برای او برنامهای دیگر در نظر دارد. برنامهای که او را تغییر میدهد و به سمت دیگری می برد این پسر شیفتهی شهرت است اما بهجای نزدیک شدن به زنان راه تقوا پیشه میکند، انگشتانش را از دست میدهد و مسیحیای تندرو میشود. اما حقیقت چیست آیا واقعا این رفتار از سر دین است.
گزیده ای از کتاب :
«من به بهانه اینکه برای خدا زندگی میکنم برای انسانها زندگی کردم و این زن برای خدا زندگی میکند و حالآنکه گمان میکند برای انسانها زندگی میکند».
«پس این بود معنای خواب من. پاشنکا سرمشق خوبی میبود برای من. ولی من به راه او نرفتم. خدا و خدمت او را بهانه کردم و چشم به مردم داشتم. پاشنکا برای خدا زندگی میکند، به این خیال که برای مردم زنده است. بله یک کار نیک، یک پیاله آب که بیطمع پاداش به تشنهای داده شود ارجمندتر از همه کارهای خوبی است که من در راه مردم کردهام. از خود پرسید: آیا به راستی ذرهای نیت صدق نسبت به خدا در دل من بود؟ و جوابش این بود: بله بود، اما هر چه بود با علف هرز شهرت خواهی و شهوت نام در چشم مردم، پوشیده و آلوده شده بود. بله برای کسی که مثل من برای کسب نام در نظر مردم زندگی کرده خدا وجود ندارد. من ازاینپس به جستجوی خدا خواهم رفت».
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.