خودتان هم نمی دانید چه کار می کنید؟ اشکالی ندارد. همه مدیران خوب با سعی و تلاش خوب شدند و هیچکس مدیر خوب به دنیا نیامده است.
جولی ژو، یکی از مدیران برتر حوزه فناوری، به خاطر می آورد که از او خواسته بودند تا هدایت یک گروه را برعهده بگیرد. او با شنیدن این درخواست حس کرد بلیت طلایی بخت آزمایی را برده است، تا اینکه ناگهان با واقعیت مواجه شد. او فقط بیست و پنج سال داشت و خیلی کم زیر دست مدیران کار کرده بود؛ چه برسد به اینکه خودش دیگران را مدیریت کند.
همکاران او یک شبه به کارکنانش تبدیل شده بودند و او با یک سری از امور پراضطراب مواجه شده بود، مانند کارهایی که باید نخستین بار انجام می داد؛ از جمله: شک و تردیدی که درباره استخدام یکی از متقاضی هایی داشت که خودش با او مصاحبه کرده بود، تلاش برای جلب احترام کارمندانی که از او باهوش تر بودند و اینکه مجبور بود شخصی را اخراج کند که دوستش داشت. او مانند اغلب مدیران تازه کار هیچ آموزش رسمی برای این کار ندیده بود و هیچ مرجعی نداشت تا به او کمک کند. سالها طول کشید تا بتواند راهش را بیابد، اما حالا می خواهد راه میانبر به سوی موفقیت را به شما نشان دهد.
این همان کتابی است که ژو آرزو می کرد در اولین روز مدیریتش همراهش داشت. در این کتاب توصیه های کاربردی و اجرایی ارائه می کند؛ توصیه هایی مثل: . مشکلات آزاردهنده را از مدیرتان پنهان نکنید؛ اگر سریع و صادقانه درخواست کمک کنید به نفع خودتان است.
قبل از اینکه کسی را به خاطر عدم همکاری اخراج کنید، ابتدا بررسی کنید آیا مشکل وی رفتاری است یا ناشی از فقدان آموزش و راهنمایی.
هیچگاه بازخوردهای انتقادی را لابه لای تعریف و تمجیدها بیان نکنید، قطعا شیوۀ بهتری وجود دارد.
اگر مدیر تازه کار با پیشکسوت و یا کارمندی در انتظار ترفیع هستید، باید این کتاب را بخوانید؛ چون همان چیزی است که برای تبدیل شدن به مدیری آرمانی که همواره آرزویش را داشتید، لازم دارید.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.