کتاب چیزهای شفاف اولین بار سال ۱۹۷۲ و به زبان انگلیسی منتشر شد. این کتاب داستان یک ویراستار جوان و عجیب آمریکایی به نام هیو پرسون است. او در این کتاب خاطره چهار سفرش به یک دهکده کوچک در سوئیس را روایت میکند، داستان دو دهه از زندگی هیو پرسون است. هیو مردی عجیب و عبوس است که از طرف ناشر برای یک مصاحبه با یک نویسنده به سوئیس میرود او در این سفر با زنی به نام آرماند آشنا میشود و با هم ازدواج میکنند و به نیویورک برمیگردند اما وسواس جنسی عجیبش، باعث میشود همسرش را خفه کند و همین ماجرا فرار و زندان و بیمارستان روانی را برای او به همراه دارد، کتاب سفر او بعد از این اتفاقات را هم روایت میکند و قهرمان و خواننده را روبهروی هم قرار میدهد تا داستانی پرکشش را پیش ببرند.
گزیده ای از کتاب :
وقتی این آدم، هیو پرسون (محرّف «پترسون» که بعضیها هم «پارسون» تلفظش میکنند) هیکل قناسش را از تاکسیای خلاص کرد که او را از ترو به این اقامتگاه محقرِ کوهستانی آورده بود، سرش هنوز میان دری خورندِ بیرون آمدن کوتولهها به پایین خم بود که چشمانش به بالا چرخید؛ نه برای قدردانی از کمکِ راننده که در را برایش باز کرده بود، بلکه برای مقایسهٔ ظاهر هتل اسکات (اسکات!) با خاطرهای هشتساله که یکپنجم از عمرِ بهسوگآغشتهاش بود. ساختمانی ترسناک از سنگهای خاکستری و چوبهای قهوهای، پردهکرکرههای سرخِ گیلاسی به تن (همهشان بسته نبودند) که با نوعی خطای حافظهٔ بصری آن را به رنگ سبزِ سیبی به خاطر میآورد. کنار پلههای ایوان یک جفت تیر آهنی بود با چراغهای برقیِ درشکهای رویشان. پایین آن پلهها پیشخدمتی پیشبندبسته سکندریخوران آمد تا آن دو چمدان و (زیر بغلش) جعبهٔ کفش را بگیرد که راننده همهشان را تروفرز از صندوق درآورده بود. پرسون پول رانندهٔ تروفرز را میدهد.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.