مجتمع فرهنگی هنری بنفشه

کتاب کشتن مرغ مقلد

  • دسته بندی:جوان و بزرگسال
  • کد:127633
  • ویژگی ها:
    • نویسنده: هارپرلی
    • مترجم: رضا ستوده
    • ناشر: انتشارات نگاه
  • گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
  • ارسال به کل کشور
  • + -
    325,000 308,750
  • افزودن به سبد

کشتن مرغ مقلد، رمانی فراموش نشدنی درباره ی دوران کودکی است. دوران کودکی، در محله ای خواب زده در جنوب آمریکا که معصومیت هر لحظه در برابر بی عدالتی و تعصب نژادی، قربانی می شود. رمان کشتن مرغ مینا ، با به تصویر کشیدن بحران و عذاب وجدانی تکان دهنده، بلافاصله پس از انتشار در سال 1960، تبدیل به پرفروش ترین کتاب شد و نظر مساعد منتقدین را به خود جلب کرد. کشتن مرغ مقلد (کشتن مرغ مینا) در سال 1961 جایزه ی پولیتزر را از آن خود کرد و فیلم ساخته شده بر اساس آن، موفق به دریافت جایزه ی اسکار شد. کتاب کشتن مرغ مقلد که بسیار دراماتیک و تأثیرگذار است، به اصل و ریشه های رفتار های انسان،معصومیت و تجربه، مهربانی و بی رحمی، عشق و نفرت، و شوخ طبعی و ترحم می پردازد. رمان کشتن مرغ مینا بومی و محلی نوشته ی زنی جوان اهل آلاباما، اکنون بیش از 18 میلیون بار چاپ و به چهل زبان ترجمه شده است و طرفداران بسیاری در سراسر جهان دارد. هارپر لی، نویسنده ی رمان کشتن مرغ مینا ، همیشه آن را داستان عاشقانه ای ساده توصیف کرده است. این اثر امروزه به عنوان شاهکاری در ادبیات آمریکا در نظر گرفته می شود.

گزیده ای از کتاب :

عمه الکساندرا گفت: «تو این رو از کجا می‌دونی؟»

«اتیکوس به من گفت. این رو هم گفت که وقتی دانشگاه می‌رفت نفت و روغن قاطی می‌کرد و می‌خواست رئیس‌جمهور رو بکشه. جاشوا می‌گفت رئیس جمهور چیزی بیشتر از بازرس رفتگرها نیست و سعی کرد با یک تفنگ چخماقی رئیس جمهور رو ترور کنه، ولی اسلحه تو دستش ترکید. ایکوس گفت نجات اون از این مخمصه برای خانواده پونصد دلار آب خورد»

عمه الکساندرا شق و رق مثل لک لک ایستاده بود و گفت: ‌ «دیگه کافیه، بعداً در این باره صحبت می‌کنیم.»

قبل از زمان خواب، در اتاق جم سعی می‌کردم کتابی را از او قرض بگیرم که اتیکوس در زد و وارد شد. کتاب تخت جم نشست، با حالتی جدی به ما نگاه کرد و سپس لبخندی زد و گفت: «آها ...» و با صدایی گرفته که من آن را به‌حساب پیرشدن تدریجی‌اش گذاشتم سعی کرد برای سخنانش مقدمه‌چینی کند. او که مثل همیشه به نظر می‌رسید، این‌طور شروع کرد: «دقیقاً نمی‌دوانم چطوری بهتون بگم که ...»

جم گفت: «لطفاً راحت بگین. ما کار خطایی کردیم؟» پدرمان با بی‌قراری صحبت می‌کرد. «نه فقط می‌خواستم برات توضیح بدم که ... عمه‌ی شما از من خواست ... پسرم،ِ تو می‌دونی که یه فینچی، نه؟»

    • نویسنده هارپرلی
    • مترجم رضا ستوده
    • ناشر انتشارات نگاه
    • نوبت چاپ چهارم
    • تعداد صفحه 408
0 از

5

  • ارزش خرید :
  • طراحی و زیبایی :
  • کیفیت چاپ :
  • محتوا :

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.