جوجو مویز در کتاب کفش هایش روایتگر دوستی عمیق زنانیست که در عین تفاوت با یکدیگر در حال تجربهی مشترک میانسالی هستند؛ زنانی که بهرغم محبت و توجهی که به خانوادهی خود دارند، چندان از جانب آنها جدی گرفته نمیشوند. بههمینسبب مدام در تلاشاند تا معنای حقیقی زندگی خود را پیدا کنند. مویز بهعنوان یک نویسندهی پرفروش بار دیگر در این اثر مخاطبان را با شخصیتپردازیهای منحصربهفرد و روایت جذاب خود درگیر میکند.
سَم یک مادر متاهل است که دختری جوان دارد و شوهرش بهخاطر از دست دادن شغل و مرگ پدرش دچار افسردگی شده است. در چنین شرایطی او تنها نانآور خانه است و بههمینسبب مدام احساس خستگی و تنهایی میکند. تااینکه برای اولینبار به یک باشگاه بدنسازی میرود و بهطور تصادفی ساک دستی زنی دیگر را برمیدارد. سم سرانجام متوجه این اشتباه میشود، اما بهخاطر عجلهی زیاد برای رسیدن به یک جلسهی کاری ناچار است کفشهای زن ناشناس را بپوشد. او بعدها میفهمد نام این زن نیشاست و دوستی عمیق آنها به واسطهی همین کفشها آغاز میگردد.
در کتاب حاضر، در جریان دوستی صمیمانهی این دو زن و تأثیراتی که بر زندگی یکدیگر میگذارند، قرار میگیرید و شاهد تغییرات خلقوخوی هریک از آنها در طول داستان خواهید بود. به بیان دیگر، در رمان کفشهایش تجربیات زنانهی شخصیتها باعث میشوند سم و نیشا نسبت به خود شناخت عمیقتری به دست بیاورند و آرزوها، حسرتها و امیدهای تازهای پیدا کنند.
گزیده ای از کتاب :
جسمین همچنان که غذایش را میجود، میگوید: «الکس میگه غذا برای روحه و به حرف مدیریت گوش نمیده و همون غذایی رو بهمون میده که واسه مهمونها درست میکنه. میپرستم این مرد رو.» نیشا وقتی گاز جاندار دیگری از آن ساندویچ لطیف میزند، پیش خودش فکر میکند احتمالاً او هم الکس را میپرستد.
«جسمین؟ راستی... کی میریم توی کار پنتهاوس؟»
«پنتهاوس؟ اون قضیهش فرق داره. کسایی که اون بالا ساکن میشن، نق زیاد میزنن و تمیز کردنشون کار نظافتچیهای باسابقهتر مثل منه، کسایی که هتل بتونه بهشون اعتماد کنه. ناگفته نمونه، اون عقبموندهها هیچوقت انعام نمیدن. همچینم دلت نخواد.»
نیشا پلک میزند و حسابی روی ساندویچش تمرکز میکند.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.