مجموعه داستان «گاهی به قبرها هم نگاه کن»، اولین اثر عباس عظیمی، نویسنده افغانستانی ساکن ایران، در سال 1402 خورشیدی توسط نشر چشمه منتشر شد. این مجموعه شامل هفت داستان کوتاه با عناوین «ترس خوردن»، «زکریا»، «عطا اینجا بود»، «من ماهیها را نگاه میکنم»، «خانه»، «گاهی به قبرها هم نگاه کن» و «ایوب رفیق» است که با نثری روان و روایتی تصویری، به دغدغههای اجتماعی مهاجران افغانستانی در ایران میپردازد. داستانها، هرچند مستقلاند، با محوریت مسائل جنگ، مهاجرت، آوارگی، ترس و فقدان هویت به هم پیوند خوردهاند. عظیمی با ظرافت، رنجها و زخمهای عمیق شخصیتها را به تصویر میکشد، اما با حفظ روزنهای از امید، آنها را در تاریکی رها نمیکند. شخصیتها با نیروی درونی خود برای بازسازی زندگیشان میجنگند، در حالی که با ترسهایی چون آزار دیگران، از دست دادن عزیزان و آیندهای مبهم دستوپنجه نرم میکنند. این مجموعه، با پرداخت پیچیده به مضامین بهظاهر سادهای چون آوارگی و بیگانگی، خواننده را به تأمل در عمق دردهای انسانی و امید به آیندهای روشنتر دعوت میکند. «گاهی به قبرها هم نگاه کن» برای علاقهمندان به داستان کوتاه و روایتهای اجتماعی، اثری خواندنی و تأملبرانگیز است.
برای همراهی با قلم روان و ژرف عباس عظیمی، گزیدهای کوتاه از «گاهی به قبرها هم نگاه کن»:
<<توی کوچههای خاکی، زیر آسمون غبارآلود، به قبرهای خاموش نگاه کردم. انگار هر سنگ، یه قصه نگفته داشت. زیر لب گفتم: «اینجا کی زندگی کرد؟» و باد، انگار جواب رو تو خاک پنهان کرد.>>
نویسنده | عباس عظیمی |
---|---|
ناشر | چشمه |
سال انتشار | 1402 |
تعداد صفحه | 132 |
قطع | رقعی |
شابک | 9786220111757 |
نوع جلد | نرم |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.