گربه ای که کتاب ها را نجات داد

گربه ای که کتاب ها را نجات داد

5 / 0 0 نظر
  • کد محصول:
    123275
  • دسته بندی: کتاب
  • برند:
  • ویژگی‌ها:
    • نویسنده: سوسوکه ناتسوکاوا
    • مترجم: مژگان رنجبر
    • ناشر: کوله پشتی
    • سال چاپ: 1401
    • تعداد صفحه: 184
    • شابک: 9786004615280
اشتراک گذاری
این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!
کپی کردن لینک
  • رینتارو ناتسوکی پسر نوجوانی است که با پدربزرگش در شهری کوچک زندگی می‌کند. پسری کاملاً معمولی که در هیچ‌چیزی عالی نیست. پدربزرگ او مردی کم‌حرف، خوره‌ی کتاب و صاحب یک کتاب‌فروشی دست‌دوم است. در یک روز سرد زمستانی پدربزرگ از دنیا می‌رود. پس از مرگ او، رینتارو صاحب و گرداننده‌ی فروشگاه می‌شود. قرار می‌شود او کتاب‌ها را بفروشد و آنجا را ترک کند و به خانه‌ی یکی از عمه‌هایش برود. زنی که پیش‌تر هیچ‌وقت با برادرزاده‌اش ملاقات نکرده بود، اما حالا که رینتارو تنها شده، او سرپرستی رینتارو را بر عهده‌ گرفته است. رینتارو دبیرستانش را ترک می‌کند و کتاب‌ها را به حراج می‌گذارد تا زودتر همه‌ی آن‌ها را بفروشد. یکی از روزها که او تنها، غمگین و دل‌شکسته در فروشگاه نشسته و به پدربزرگ و گذشته‌ها فکر می‌کند، صدای کسی او را به خود می‌آورد. رینتارو به اطراف نگاه می‌کند ولی کسی را نمی‌بیند. دوباره صدایی با او حرف می‌زند. این بار به پایین نگاه می‌کند و گربه‌ای حنایی رنگ را می‌بیند که در برابرش ایستاده؛ یک گربه‌ی سخنگو. گربه به او می‌گوید به کمکش احتیاج دارد و از او می‌خواهد به دنبالش برود. آن دو با هم به انتهای کتاب‌فروشی می‌روند و ناگهان وارد هزارتویی عجیب‌وغریب می‌شوند...

    گزیده ای از کتاب :

    پدربزرگ شش صبح بیدار می‌شد، تا نیم‌ساعت بعد صبحانه‌اش را به اتمام می‌رساند و تا ساعت هفت برای ناهار رینتارو و خودش دو جعبهٔ بنتو آماده می‌کرد. سپس درها و پنجره‌ها را باز می‌کرد تا کتاب‌فروشی را هوا بدهد. بعد به گیاهان بیرون آب می‌داد. از صبح که نوه‌اش را برای رفتن به مدرسه بدرقه می‌کرد، تا اوایل غروب که رینتارو برمی‌گشت، هرگز از اقیانوس کتاب‌های دست‌دوم بیرون نمی‌آمد. برنامهٔ روزانهٔ او منظم بود و تغییرناپذیر، مثل رودخانه‌ای که پیوسته به‌سمت دریا جریان دارد.

    شاید تصور کنید که این پیرمرد کوچک‌اندام کل زندگی‌اش را در آن کتاب‌فروشی گذرانده بود، اما چنین چیزی به‌هیچ‌وجه حقیقت نداشت. پدربزرگ رینتارو دربارهٔ این موضوع زیاد صحبت نمی‌کرد، اما زمانی شغل بسیار مهمی در یکی از دانشگاه‌ها داشت. رینتارو از مشتری سن‌وسال‌داری شنیده بود که پدربزرگش دچار نوعی درهم‌ریختگی عصبی شده بود. کسی که این موضوع را با رینتارو در میان گذاشت مرد محترمی بود با ریشی سفید که با کت‌وشلوار و کراواتِ بسیار باریکی به کتاب‌فروشی می‌آمد. گه‌گاه سر می‌زد تا آثار قطور ادبی بخرد، یا برخی مواقع کتاب‌هایی به زبان‌های خارجی. او به رینتارو گفت که پیش‌تر همکار پدربزرگش بوده است. یک‌بار به رینتارو گفت: «پدربزرگت انسان شگفت‌انگیزیه.» و دستش را پیش آورد و موهای او را به ‌هم ریخت. این قضیه بی‌شک مربوط به زمانی بود که رینتارو هنوز به مدرسهٔ راهنمایی می‌رفت. پدربزرگ برای انجام کاری بیرون رفته و نوه‌اش را مسئول کارهای کتاب‌فروشی کرده بود. «پدربزرگت یکی از دردسرسازترین مشکلات دنیا رو انتخاب کرده بود و هر کاری از دستش برمی‌اومد انجام می‌داد تا راه‌حلی براش پیدا کنه. بی‌اندازه براش تلاش کرد و تموم ظرفیت‌های ذهنی‌ش رو به اون کار اختصاص داد. کارش جداً عالی بود.»

  • کتاب
    نویسندهسوسوکه ناتسوکاوا
    مترجممژگان رنجبر
    ناشرکوله پشتی
    سال چاپ1401
    تعداد صفحه184
    شابک9786004615280
  • هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.