گشتاپو که در سال 1933 شکل گرفت ، به یکی از ترسناکترین نیروهای دولتی رایش سوم قبل و در طول جنگ جهانی دوم تبدیل شد.
کتاب گشتاپو که وقایع نگاری تاریخی سازمان یافته ، از پیدایش آن ، جنایات وحشیانه و وحشتناکی که علیه صدها هزار نفر مرتکب شده بود ، تا سقوط نهایی را به مخاطب ارائه می دهد، یک داستان جذاب از قدرت و ویرانی است که به وحشتناک ترین حد خود رسیده است.
همه ی ما در فیلم ها عوامل گشتاپو را به عنوان مردانی شوم که کتهای چرمی سیاه رنگی به تن دارند دیده ایم. دیده ایم که آنها به مسخره ترین بهانه ها افراد را دستگیر می کنند و ، واقعیت واقعی از Geheime Staatspolizei (یا به طور خلاصه گشتاپو) حتی از این ها هم ترسناک تر است.
با استفاده از منابع متعدد ، کتاب گشتاپو نحوه ی تولد این نیروی مخفی پلیس ایالتی را در 26 آوریل 1933 ، حاصل کار هرمان گورینگ ، کشف می کند. گستاپو می تواند سلطه ی ترور را بر آلمان و در سراسر اروپا اعمال کند.
کتاب گستاپو حاوی مشخصات شخصیت های کلیدی و داستانهای ترسناک کارآیی سادیستیک جوخه های مرگ آن - از شکنجه اعضای مقاومت تا کشتار جمعی را نشان می دهد. و نیز نشان می دهد که چگونه این سازمان در سایه ی ناامنی هیتلر پیشرفت می کند تا زمانی که متفقین پیروز می شوند ، اعضای آن سرانجام دستگیر شده و تا آنجا که ممکن بود ، به دادگاه کشانده شدند.

گزیده ای از کتاب:

 اگرچه قانون اجرایی به هیتلر قدرت مطلق برای حکومت بر مردم آلمان اعطا کرد، اما او هنوز هم از اینکه موقعیت اش آسیب پذیر بود، می ترسید. ظهور حزب نازی بر مبنای تشکیل اتحاد با کسانی بود که با چشم انداز هیتلر برای آینده آلمان موافق نبودند و اکنون مخالفتهای داخلی، بزرگترین تهدید برای این دیکتاتور به شمار می رفت. به طور خاص، حذف دو شخصیت، در رأس «فهرست سرکوب» هیتلر قرار داشت. گرگور اشتراسرا که رهبری جناح چپ حزب نازی را بر عهده داشت. او یک دستور کار ضد سرمایه داری و اصلاحات اجتماعی را پیگیری می کرد و ارنست روم که رئیس نیروی شبه نظامی حزب ملی کارگران بود، که به عنوان اس آ با پیراهن قهوه ایها شناخته می شدند. این نیروی شبه نظامی، عامل اصلی در تسهیل به قدرت رسیدن هیتلر بود اما اکنون بیش از حد قدرت گرفته و کنترل آن از دستاش خارج شده بود و تهدیدی برای واحدهای نظامی او محسوب می شد.