آیا همانطور که بیلی گراهام(مبلغ یسوعی) گفته بود، خود نوار سلولوئید فیلم «جنگیر» را شیاطین تسخیر کردهاند؟! یک سال پساز سخنرانی پاپ پل ششم، «جنگیر» ویلیام فردکین اکران شد. همان سخنرانی مشهور که: «شیطان صرفا به معنای فقدان چیزی نیست، بلکه خود عاملی موثر است، وجودی روحانی و زنده که گمراه شده و دیگران را گمراه میکند. واقعیت هولناکی است...» همین واقعیت هولناک، همین واقعی بودن این واقعیت هولناک است که فیلم بزرگ فردکین را به فیلمی تاریخساز مبدل کرده که حتا اگر خودش در تسخیر شیاطین باشد، بازهم تأییدیست بر خواست درونی «ویلیام پیتر بلتی»، نویسندهی رمانی که فیلم از آن اقتباس شده: «اگر شیاطین واقعی باشند، پس فرشتگان و احتمالا خدا و زندگی جاودان نیز حقیقت خواهند داشت.» اهمیت فیلم و البته ابعاد تأثیرش بر سینما، ورای یک روایت ژنریک در باب الهیات مسیحیت کاتولیک است. «مارک کرمود» در کتاب «جنگیر»، مسیر شکلگیری فیلم از متن تا اجرا و پسازآن را همچون یک پژوهشگر علوم طبیعی که منظر مردمشناسانهاش از او منتقدی ریزبین و مکتشف ساخته است، طی میکند. منتقدی که میداند حتا فیلمی پر از شیاطین نیز اجزایی دارد برآمده از شرایط، ایدههای فکرشده و فکر ناشده و مجموعهای از حقایق و ناحقایق! شاید راز جنگیر در همینهاست و البته حاصل هوشمندی خالقش؛ هوشمندیای که نبردهای میان شیاطین و خدایان را، نبردهایی متعلق به اعصار را، به آپارتمانی در آمریکای دههی 1970 کشانده که گویی «مکس فون سیدو» از دل «مهر هفتم» قرون وسطایی اینگمار برگمان، ردای کشیشی به تن کرده و پا به آمریکای عصر نیکسون گذاشته تا شاهد شورش بیبدیل ما برابر آنها باشد! کتاب کرمود راهنمای مناسبی برای ورود به لحظهی این شورش و البته مداقه در دلایل اهمیت و امکان جنگیر است.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.